در مقالهی قبلی به طور مفصل در خصوص برندینگ و اهمیتش صحبت کردیم. گفتیم که برند چیزی بسیار فراتر از لوگو، رنگ، تبلیغات و غیره است. برند در تکتک بخشهای شرکتتان جریان دارد. در واقع استراتژی برند، یک رویکرد کلی در رابطه با نحوه نشان دادن یک برند به مشتریان است.
حالا میخواهیم ببینیم که چطور باید برند خودتان را ایجاد کنید. فقط یادتان باشد که استراتژیهای برندینگ نیازمند زمان، تلاش و تعهد هستند. پس اگر آمادگیاش را ندارید همین حالا این مقاله را ببندید و مطالبش را نخوانید.
یک استراتژی درست برای برندینگ از پیش آمدن 90 درصد مشکلات جلوگیری میکند. به علاوه راهحل مشکلاتی که ممکن است به وجود بیایند را هم مطرح میکند. میپرسید چطور؟
اول باید ببینیم استراتژی برندسازی چیست؟ در مراحل بعد میتوانید اصول آن را به کار بگیرید و تغییری اساسی در روند کارتان ایجاد کنید.
استراتژی برندسازی چیست؟
به زبان ساده برند همان چیزی است که افراد در ارتباط با کسبوکارتان:
- فکر میکنند.
- حس میکنند.
- میگویند.
استراتژی برندینگ (از نظر تئوری) برنامهای برای توسعه استراتژیک یک برند در راستای استراتژیهای کسبوکار است.
اگر بخواهیم سادهتر این مورد را تعریف کنیم باید بگوییم:
استراتژی برند کمک میکند تا در برقراری تعامل افراد با کسبوکارتان هویتی منحصربهفرد داشته باشید و اثر انگشت خاص خودتان را پای همه چیز بگذارید.
اجزای اصلی استراتژی برندسازی
استراتژی برندینگ از عناصر و اجزای مختلفی تشکیل شده:
هدف:
وقتی جایگاه برندتان را تعریف می کنید، باید مشخص کنید که هدف برند شما چیست. در عین حال که کسب درآمد هدف اصلی هر کسبوکاری است، اما برندی که بر اشتیاق رسیدن به چیزی فراتر از سودآوری توجه دارد، یک قدم از بقیه جلوتر است.
انسجام:
کلید حفظ انسجام در کسبوکارتان این است که وارد حاشیه نشوید و به چیزهایی که به رشد برندتان مربوط نمیشود، اهمیت ندهید. تمام توجه کارکنان باید روی این باشد که چطور مشتری را جذب کرده و رضایتش را جلب کنند.
احساسات:
مشتریها همیشه هم منطقی نیستند. راهی پیدا کنید تا ارتباط قوی با مشتری داشته باشید. سعی کنید به مشتری، آرامش و خیال راحت بدهید. بگذارید اینطور احساس کنند که همه بخشی از یک خانواده هستید که سعی دارید به یکدیگر کمک کنید تا زندگی بهتر و راحتتری داشته باشید.
انعطافپذیری:
در دنیای امروز که همه چیز به سرعت در حال تغییر است، انعطافپذیری در هر زمینهای رمز موفقیت است. کسی که بتواند خودش را با شرایط موجود وفق دهد و به جای مخالفت با اوضاع، بهترین نتیجه ممکن را از اوضاع فعلی ببرد، از رقبایش متمایز است.
مشارکت کارکنان:
نحوه ارتباط تمام کارکنان با مشتریان و ارائه برند توسط آنها، از اهمیت زیادی برخوردار است. رفتار کارکنان باید همسو با سبک و هدف سازمان باشد. دوگانگی، به مشتری نشان میدهد که شعارهای پوچ و توخالی میدهید.
وفاداری:
اگر مشتریانی دارید که طرفدار شما و برندتان هستند، فکر نکنید دیگر لازم نیست کاری بکنید، باید این مشتریها را حفظ کنید. وفاداری بخش حیاتی هر استراتژی برند است که تاثیر زیادی در جذب مشتریان بالقوه دارد.
تکنیکهای ایجاد استراتژی برندینگ
حالا که مقدمات فراهم شدند میتوانید شروع کنید. با دنبال کردن این مراحل چارچوب استراتژی برندسازی خود را مشخص کنید و داستان خود را به شکلی موثر در تمام نقاط تماس با مشتریها و مخاطبان خود به اشتراک بگذارید:
1-قلب، عضو حیاتی برند!
هر برندی باورهایی دارد که روی تمام اقدامات اثر میگذارد. این باورها قلب برند هستند. یافتن این باورها و دلیل اهمیتشان در استراتژی برندینگ ضروری است؛ چون نیروی قدرتمند و موثری است که به شکلی پویا از کسبوکارتان پشتیبانی کرده یا در آن اختلال ایجاد میکند. وقتی باورهای برند و کسبوکارتان با هم همسو باشند، میتوانید با موفقیت به ایجاد و توسعه استراتژی برندینگ بپردازید. اگر هم هیچ باوری نداشته باشید یا بدتر از آن، باورهای مخرب داشته باشید، به راحتی هم مشتریها و هم کارمندان را از خود دور میکنید. قلب برند چهار رکن اصلی دارد:
- هدف: چرا کسبوکارتان وجود دارد؟
- چشمانداز: قرار است در آینده به چه نقطهای دست یابید؟
- ماموریت: در حال حاضر باید چه کاری انجام دهید تا به آن چشمانداز دست یابید؟
- ارزشها: چه اصولی رفتارتان را هدایت میکند؟
-
احساس را فراموش نکنید!
در طراحی استراتژی برند باید دقت کنید که مشتریها همیشه منطقی نیستند! دلیل اینکه چرا مشتری به جای خرید یک دوچرخه ارزانقیمتتر و خوشساختتر، هزینهی بالایی را صرف خرید یک موتور هارلی میکند، احساسی است که به او میگوید: هارلی بخر!
اما چرا؟
صاحب این برند با ایجاد جامعهای از افرادی که از برندش استفاده کردند، از استراتژی برندینگ احساسی استفاده کرد تا مشتریها، خود را با نام هارلی و با یکدیگر مرتبط بدانند. این اقدام چنان گسترده بود که حالا هارلیسواران در ایران هم وجود دارند. دلیلش هم این است که مردم ذاتا به ایجاد ارتباط تمایل دارند. باید از این موضوع در استراتژی برندینگ استفاده کنید و راهی برای ارتباط با مشتریهای خود در سطحی عمیقتر و احساسیتر پیدا کنید.
در این مرحله از استراتژی برندینگ باید موارد زیر را مشخص کنید:
- ماهیت برند: یعنی چگونه بیان میکنید چه کسی هستید؟
- پیام تجاری برند: چگونه در مورد اینکه چه کسی هستید صحبت میکنید؟
وقتی این عناصر را به شکلی موثر در کنار هم قرار دهید دیگر مطمئن هستید که برندتان صادقانه و شفاف است و به شکلی مداوم با مخاطبان ارتباط برقرار میکند.
-
هویت بصری برندتان را طراحی کنید
بیشتر مردم وقتی به استراتژیهای برندسازی فکر میکنند، یک هویت بصری را به خاطر میآورند:
-
دستورالعملهای برند خود را ایجاد کنید
منظور از دستورالعملها در استراتژی برندسازی، راهنماییها برای نحوه ایجاد محتوا و ارتباطات است. حفظ کیفیت و ثبات در این مسیر چالشی جدی است. به همین علت دستورالعملهایتان را باید به نحوی ایجاد کنید که به سمت اهداف برندتان جهتگیری شوند.
انواع استراتژی برندینگ
محصولی که به خوبی توسط مخاطبان هدف مورد استقبال قرار میگیرد، میتواند کسبوکار را متحول کند. استراتژیهای برندینگ باید در تمام سطوح شرکت به کار روند. استراتژی برندسازی در بازاریابی به این معناست که تیم بازاریابی باید محصولات و خدمات را با یک استراتژی همسو با ارزشهای کسبوکار به مشتریها اعلام و برند سازی کند.
انواع مختلفی از استراتژیهای برندینگ وجود دارد که بسته به مخاطبان هدف، صنعت، بودجه و کمپینهای بازاریابی ارزش شرکتتان را افزایش میدهد.
در ادامه انواع استراتژیها را همراه با چند مثال استراتژی برندینگ میخوانیم :
برندینگ شخصی (Personal Branding)
استراتژی برندینگ شخصی برای یک فرد استفاده میشود. در این نوع برند سازی اغلب از شخصیت آن فرد به عنوان برند استفاده میشود. به عنوان مثال ادکلن لومانی از نام هدیه تهرانی برای یکی از محصولات پرطرفدار خود استفاده کرده است.
برندینگ محصول (Product Branding)
این شیوه یکی از محبوبترین استراتژیهای برندینگ است. این نوع برندینگ بر متمایز و قابل تشخیص بودن یک محصول تمرکز دارد. برای مثال تا سالها بسیاری از افراد برند تاید را به عنوان پودر لباسشویی میشناختند! ماشین زیراکس و دستمال کلینکس هم نمونههای دیگری هستند.
برندینگ مشارکتی (Co-branding)
این استراتژی برندینگ شرکتها را به هم متصل میکند. در اصل برندینگ مشارکتی، مشارکت بازاریابی میان دو یا چند کسبوکار است. این برندها بر یکدیگر تأثیر مثبت گذاشته و منجر به رشد کسبوکار، گسترش آگاهی از برند و ورود به بازارهای جدید میشوند. نمونهای از برندینگ مشارکتی، مربوط به خودروسازهای داخلی و خارجی (مثل تولید پژو پرشیا) است.
برندینگ نام شرکت (Company Name Branding)
برندهای معروف از محبوبیت نام شرکت خود برای بهبود شناخت برند استفاده میکنند. لوگوها، شعارها، بستهبندی و رنگها عموماً برای مصرفکنندگان شناخته شده است.
برندینگ منفرد (Individual Branding)
شرکتهای بزرگی که انواعی از محصولات شناخته شده را ارائه میدهند، با دادن نامهای خاص به محصولات خود از استراتژی برندینگ منفرد استفاده میکنند. به عنوان مثالی از استراتژی برندینگ منفرد میتوان از شرکت میهن نام برد که نام اصلی برند است و محصولاتی مانند بستنی پریما، سالار پنیر اپونی دارد.
چطور استراتژی برندینگ موفقی داشته باشیم؟
هدف اصلی در یک استراتژی برندینگ موفق این است که به دنیا بفهمانید:
- برندتان وجود دارد
- هدفتان چیست
- چطور آن را تعریف میکنید
استراتژی برندسازی یک استراتژی پویا و بلندمدت است و اغلب بر اساس میزان موفقیت آن نیاز به بازنگری دارد؛ اما سنجش موفقیت یک استراتژی توسعه برند ساده هم نیست. استراتژیهای برندینگ اغلب شامل عناصر نامشهود و غیرقابل اندازهگیری هستند. به همین علت هر سازمانی به شکلی متفاوت به اندازهگیری موفقیت استراتژیهای برند خود میپردازد. با این وجود در تمام آنها عناصر یکسانی لحاظ میشود.
سوالات زیر در تدوین یک استراتژی برندینگ موفق نقش مهمی دارند:
- اهداف برندتان چیست و چطور با آن ارتباط برقرار میکنید؟ برندتان چه مشکلاتی را حل میکند و چه منفعتی برای مشتریهای هدف خود دارد؟
- چگونه مشتریهای ایدهآل خود را شناسایی میکنید؟ چه کسانی از برند سود میبرند؟ این مشتریها چه احساسی دارند و میخواهند چه احساسی داشته باشند؟
- چگونه رقبای خود را شناسایی میکنید؟ چه کسبوکارهای دیگری به نیازهای مشتریهای بالقوهتان پاسخ میدهند و چگونه؟
- چگونه مشتریهای بالقوه را جذب میکنید؟ برندتان برای رسیدن به اهدافش چه شخصیت و لحن صدایی خواهد داشت؟
نتیجهگیری
استراتژی برندینگ به منزله ماهیت کسبوکار، محصول یا خدماتی است که به افراد ارائه میدهید. یک استراتژی برند قوی کمک میکند تا ارتباط موثرتری را با بازار هدف خود برقرار کنید. به همین علت لازم است تا در هر تعاملی که با مشتریها فعلی و بالقوه دارید، آن را به کار بگیرید. بنابراین باید بتوانید تکنیکهای استراتژی برندسازی را بشناسید. از روشهای بهبود این استراتژی به درستی استفاده کنید و حتی با دلایل شکست آنها آشنا شوید تا بهترین نتیجه را به دست آورید. شما از چه استراتژیهای برندسازی در کسبوکار خود استفاده میکنید؟ تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارید تا دیگر خوانندگان از آن استفاده کنند.